گاه نوشت
وارد مغازه لوازم خانگی می شوی، کالای x به قیمت 125 هزار تومان، مغازه پایین تر قیمت 92 هزار تومان و کمی آنطرف تر همان کالا ، اول 100 هزار تومان، بعد که فروشنده سرش خلوت می شود حرف خود را انکار می کند که منظورم 105 هزار تومان بود، اشتباه شده... کالا گران تر شده، مغازه شلوغ تر! چندی است که شاهد افزایش تصاعدی قیمت ها هستیم طوری که وقتی شب می خوابی و صبح بیدار می شوی باید قیمت جدید لیستی از کالا ها را درآوری و اینجاست که از تعجب شاخ در می آوری. اینکه ثبات قیمت در کشور ما وجود ندارد و هر از چندگاهی این موج در قیمت ارز و طلا ایجاد می شود و البته در هفته های اخیر شکل بحرانی به خود گرفته است... اینکه افزایش اخیر نرخ تورم با وجود اینکه از سوی همه مصرف کنندگان احساس می شود اما دودش بیشتر از همه به چشم قشر کم در آمد می رود... اینکه این ها به نظر نشان از یک اقتصاد از درون بیمار دارد... اینکه علت چه بوده و راه حل چیست؟ اینها موضوع بحثم نیست چرا که بدون شک در متغیر های کلان اقتصادی ریشه دارد و باید کاردان بیندیشد و مجری بشنود. می خواهم از یک رفتار صحبت کنم که از سوی مصرف کننده نه تنها در شرایط امروز بلکه در مورادی که هر از گاهی مشاهده می شود1 مصداق دارد. قاعده اصلی در اقتصاد این است که افزایش قیمت سبب کاهش تقاضا می شود ولی گاهی به محض اینکه نوسان احساس می شود مصرف کننده با این توجیه که فردا گرانتر از امروز می شود، خودش عاملی می شود برای دامن زدن به افزایش نرخ تورم و این در اقتصاد تورم ناشی از توهم افزایش قیمت نام دارد. در این بین نیز از آب گل آلود عده ای البته زود ماهی می گیرند ولی دلسوزان می دانند که در این شرایط عاقلانه این است که تا حد امکان نیاز را به تعویق انداخت و یا به حد رفع نیاز فوری خرید کرد. چیزی که در بیشتر مواقع عکس آن مشاهده می شود. پی نوشت: نگارنده واقف است که بحث بالا علاج درد امروز نیست ولی رفتاری است که همواره از سوی من به عنوان فرد کاربرد دارد. 1 مثل قیمت مرغ چند ماه قبل، پودر رختشویی و قس علی هذا
Design By : Night Skin |